پرسش :
آيا بستن بخت دختران واقعيت دارد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
شرح پرسش:
آيا بستن بخت دختران و بستن راه كار واقعيت دارد؟ اگر واقعيت دارد از طرف خدا است يا افرادي كه در اين دنيا زندگي ميكنند؟ آيا دعاي دعا نويسها درست است؟ راه باز شدن بخت چيست؟
پاسخ:
با نظر به كتاب و سنّت مطالبي را در پاسخ به سؤال جنابعالي به عرض ميرسانيم اميد كه راهگشا بوده و مورد توجّه حضرت ولي عصر «عج» قرار گيرد.
مقدمه:
اكثر مردم خود ديدهاند يا به تواتر شنيدهاند كه افرادي يافت ميشوند كه كارهاي خارق العادهاي از قبيل ايجاد دشمني بين زن و شوهر، ايجاد بغض و عداوت بين دو دوست، ايجاد محبّت بين دو فرد غريبه، گره زدن (كاري كنند كه مرد قادر به مجامعت با همسرش نباشد)، گشودن گره، بيمار كردن افراد سالم، و... انجام دهند و اين عمل را با افسون و طلسم و دعا انجام ميدهند كه به اين عمل جادو و يا سحر ميگويند و سابقة اين عمل در قديم الايام بوده است معناي لغوي سحر: سحر در لغت به دو معني به كار برده شده است:
1- خدعه و نيرنگ و شعبده و تردستي.
2ـ آنچه عوامل آن نامرئي و مرموز باشد.
سحر در قرآن كريم
در قرآن كريم در دو معني به كار برده شده است:
1ـ به معني فريفتن و تردستي و شعبده و چشمبندي كه حقيقتي ندارد و تنها از راه تصرف در حواس تماشاچيان و حركتهاي سريعي كه از چشم تماشاچي مخفي است كاري انجام ميدهند كه خارق عادت به نظر ميآيد مثل عملي كه ساحران فرعون انجام دادند كه خداوند ميفرمايد: «فلما القوا سحروا اعين الناس و استرهبوهم»[1] هنگامي كه ريسمانها را انداختند چشمهاي مردم را سحر كردند و آنها را ترساندند.
2ـ سحري كه در خارج منشاء اثر است و ميتواند تأثيراتي بگذارد اين معنا را از آية 102 سورة بقره ميتوان استفاده كرد آنجا كه ميفرمايد: «فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه» يعني مردم از هاروت و ماروت[2] چيزهايي ياد گرفتند كه به وسيلة آن بين زن و مرد جدايي و تفرقه ميانداختند و در ادامة همين آيه ميفرمايد: «و يتعلمون ما يضرهم و لا ينفعهم» چيزهايي ياد ميگرفتند كه مضر به حالشان بود و نافع نبود.[3] پس اجمالاً از اين آيه تأثيراتي را ميتوان براي سحر پذيرفت امّا اين تأثير تنها رواني است يا جسماني است يا اعم از اين دو؟ آيه مطلق است.
حقيقت سحر از نظر روايات
حضرت علي (ع) ميفرمايد: «العين حق و الرقي حق و السحر حق ...»[4] يعني چشم زخم و افسون و جادوگري راست است و امّا اين كه حقيقت سحر چيست؟ فردي از امام صادق (ع) سؤال كرد كه: مرا خبر دهيد از سحر كه اصل آن چيست و چگونه ساحر ميتواند كارهاي عجيبي كه وصف مينمايد انجام دهد؟ حضرت فرمودند: سحر اقسامي دارد:
1ـ يك نوع آن به منزلة پزشكي است، همچنان كه پزشكان براي هر مريضي دوايي پيدا كردهاند، علم سحر هم براي هر سلامتي مرَضي و براي هر عافيتي، آفتي و براي هر معنايي حيلهاي، چاره انديشي كردهاند.
2ـ نوع ديگري از سحر، تردستي و سرعت در عمل و چشمبندي است.
3ـ نوع ديگر از سحر آن است كه راه جلب شيطان از راههاي خاص و كمك گرفتن از آنان توسط دوستان شيطان انجام ميشود. آن فرد سؤال كرد: شياطين از كجا سحر را آموختهاند؟ امام فرمود: «از همانجا كه اطباء طب را آموختهاند بعضي از راه تجربه و بعضي از راه علاج. و از بزرگترين سحرها تمامي و سخنچيني است كه به واسطة آن بين دوستان جدايي افتاده و خونها به واسطة آن ريخته ميشود و خانهها به واسطه آن ويران ميگردد و رازها به واسطة آن فاش ميشود. امام (ع) در ادامه فرمودند: پس بهترين قول در مورد سحر آن است كه بگوييم سحر به منزلة طب است، ساحر كاري ميكند كه نتيجهاش آن است كه يك مرد از مجامعت با زنان ناتوان ميگردد و طب همان شخص را معالجه ميكند و خوب ميشود.»[5] علامة مجلسي ـ ره ـ در توضيح اين فرمايش امام كه فرمود: سحر به منزلة طب است ميفرمايد: يعني همچنان كه خداوند متعال براي بعضي از داروهاي مضر تأثيراتي را در بدن قرار داده است و در بعضي از داروها آثاري نهاده كه تأثيرات آن داروهاي مضر را از بين ميبرد؛ براي بعضي از اعمال تأثيراتي در بدنها و عقول مردم قرار داده است كه همان سحر باشد و بر زبان انبياء و اوصياء آيات و ادعيه و اسماء و اعمالي جاري ساخته است كه ضرر آن سحرها را دفع ميكند. البتّه بعضي از آثار سحر احتمالاً با طب هم دفع ميگردد.[6]
حكم مراجعه به رمالان و فالگيران
افراد رمّال و فالگير از دو حال خارج نيستند:
1ـ يا اينها صددرصد دروغ ميگويند و هيچ چيزي بلد نيستند و تنها ادعاهاي فراوان دارند و از ساده لوحي و اضطرار افراد استفاده ميكنند و از آنها پول فراوان ميگيرند و مطالب كذبي را به آنها ميگويند، پس اينها حتي جادو و سحر هم بلد نيستند و دادن مال به اين افراد دروغگو كاري عبث و حرام است و نتيجهاي هم در بر ندارد اكثر قريب به اتفاق رمالان و فالگيران از اين قسم هستند.
2ـ اگر رمال و فالگير واقعاً جادوگر هم باشد و بتواند از راه جادوگري ما را به مقصودمان برساند باز هم از نظر اسلام مراجعة به آنها ممنوع ميباشد چرا كه از نظر اسلام هيچ گاه هدف وسيله را توجيه نميكند و ما آزاد نيستيم به هر وسيله ولو با جادو به هدفمان برسيم. در روايت وارد شده است كه زني خدمت حضرت پيامبر (ص) آمد و عرض كرد يا رسول الله همسري دارم كه از من بدش ميآيد و من كاري كردهام (سحر و جادو) كه او را نسبت به خود مهربان سازم. حضرت پيامبر(ص) فرمودند: «واي بر تو دينت را تيره نمودي، و سه بار فرمود: «ملائكة بزرگوار بر تو لعنت ميكنند، پس فرمود: «ملائكة آسمان بر تو لعنت ميفرستند، ملائكة زمين بر تو لعنت ميفرستند.»[7]
حكم فقهي جادوگری:
حضرت علي (ع) ميفرمايد: «كسي كه سحر بياموزد، كم يا زياد، كافر شده است و رابطة او با خداوند به كلّي قطع ميشود.»[8]
براي اطلاعات بيشتر مراجعه كنيد به:
1ـ تفسير نمونه، ج 1، ص 369 تا 382.
2ـ تفسير نمونه، ج 6، ص 292.
3ـ تفسير نمونه، ج 13، ص 241 ـ 240.
4ـ ترجمه الميزان، ج 1، ص 368 ـ 350.
پی نوشت ها:
[1] - سورة اعراف، آية 116.
[2] - دو فرشته كه خداوند براي تعليم مردم فرستاد ولي مردم از معلوماتي كه از آنها به دست آوردند سوء استفاده نمودند.
[3] - سورة بقره، آية 102.
[4] - نهج البلاغه، كلمات قصار، شمارة 400.
[5] - بحارالانوار، ج 10، ص 164، روايت 2، باب 13.
[6] - همان، ص 165.
[7] - ميزان الحكمه، ج 4، ص 410.
[8] - وسايل الشيعه، باب 25 از ابواب ما يكتب به، حديث 7.
شرح پرسش:
آيا بستن بخت دختران و بستن راه كار واقعيت دارد؟ اگر واقعيت دارد از طرف خدا است يا افرادي كه در اين دنيا زندگي ميكنند؟ آيا دعاي دعا نويسها درست است؟ راه باز شدن بخت چيست؟
پاسخ:
با نظر به كتاب و سنّت مطالبي را در پاسخ به سؤال جنابعالي به عرض ميرسانيم اميد كه راهگشا بوده و مورد توجّه حضرت ولي عصر «عج» قرار گيرد.
مقدمه:
اكثر مردم خود ديدهاند يا به تواتر شنيدهاند كه افرادي يافت ميشوند كه كارهاي خارق العادهاي از قبيل ايجاد دشمني بين زن و شوهر، ايجاد بغض و عداوت بين دو دوست، ايجاد محبّت بين دو فرد غريبه، گره زدن (كاري كنند كه مرد قادر به مجامعت با همسرش نباشد)، گشودن گره، بيمار كردن افراد سالم، و... انجام دهند و اين عمل را با افسون و طلسم و دعا انجام ميدهند كه به اين عمل جادو و يا سحر ميگويند و سابقة اين عمل در قديم الايام بوده است معناي لغوي سحر: سحر در لغت به دو معني به كار برده شده است:
1- خدعه و نيرنگ و شعبده و تردستي.
2ـ آنچه عوامل آن نامرئي و مرموز باشد.
سحر در قرآن كريم
در قرآن كريم در دو معني به كار برده شده است:
1ـ به معني فريفتن و تردستي و شعبده و چشمبندي كه حقيقتي ندارد و تنها از راه تصرف در حواس تماشاچيان و حركتهاي سريعي كه از چشم تماشاچي مخفي است كاري انجام ميدهند كه خارق عادت به نظر ميآيد مثل عملي كه ساحران فرعون انجام دادند كه خداوند ميفرمايد: «فلما القوا سحروا اعين الناس و استرهبوهم»[1] هنگامي كه ريسمانها را انداختند چشمهاي مردم را سحر كردند و آنها را ترساندند.
2ـ سحري كه در خارج منشاء اثر است و ميتواند تأثيراتي بگذارد اين معنا را از آية 102 سورة بقره ميتوان استفاده كرد آنجا كه ميفرمايد: «فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه» يعني مردم از هاروت و ماروت[2] چيزهايي ياد گرفتند كه به وسيلة آن بين زن و مرد جدايي و تفرقه ميانداختند و در ادامة همين آيه ميفرمايد: «و يتعلمون ما يضرهم و لا ينفعهم» چيزهايي ياد ميگرفتند كه مضر به حالشان بود و نافع نبود.[3] پس اجمالاً از اين آيه تأثيراتي را ميتوان براي سحر پذيرفت امّا اين تأثير تنها رواني است يا جسماني است يا اعم از اين دو؟ آيه مطلق است.
حقيقت سحر از نظر روايات
حضرت علي (ع) ميفرمايد: «العين حق و الرقي حق و السحر حق ...»[4] يعني چشم زخم و افسون و جادوگري راست است و امّا اين كه حقيقت سحر چيست؟ فردي از امام صادق (ع) سؤال كرد كه: مرا خبر دهيد از سحر كه اصل آن چيست و چگونه ساحر ميتواند كارهاي عجيبي كه وصف مينمايد انجام دهد؟ حضرت فرمودند: سحر اقسامي دارد:
1ـ يك نوع آن به منزلة پزشكي است، همچنان كه پزشكان براي هر مريضي دوايي پيدا كردهاند، علم سحر هم براي هر سلامتي مرَضي و براي هر عافيتي، آفتي و براي هر معنايي حيلهاي، چاره انديشي كردهاند.
2ـ نوع ديگري از سحر، تردستي و سرعت در عمل و چشمبندي است.
3ـ نوع ديگر از سحر آن است كه راه جلب شيطان از راههاي خاص و كمك گرفتن از آنان توسط دوستان شيطان انجام ميشود. آن فرد سؤال كرد: شياطين از كجا سحر را آموختهاند؟ امام فرمود: «از همانجا كه اطباء طب را آموختهاند بعضي از راه تجربه و بعضي از راه علاج. و از بزرگترين سحرها تمامي و سخنچيني است كه به واسطة آن بين دوستان جدايي افتاده و خونها به واسطة آن ريخته ميشود و خانهها به واسطه آن ويران ميگردد و رازها به واسطة آن فاش ميشود. امام (ع) در ادامه فرمودند: پس بهترين قول در مورد سحر آن است كه بگوييم سحر به منزلة طب است، ساحر كاري ميكند كه نتيجهاش آن است كه يك مرد از مجامعت با زنان ناتوان ميگردد و طب همان شخص را معالجه ميكند و خوب ميشود.»[5] علامة مجلسي ـ ره ـ در توضيح اين فرمايش امام كه فرمود: سحر به منزلة طب است ميفرمايد: يعني همچنان كه خداوند متعال براي بعضي از داروهاي مضر تأثيراتي را در بدن قرار داده است و در بعضي از داروها آثاري نهاده كه تأثيرات آن داروهاي مضر را از بين ميبرد؛ براي بعضي از اعمال تأثيراتي در بدنها و عقول مردم قرار داده است كه همان سحر باشد و بر زبان انبياء و اوصياء آيات و ادعيه و اسماء و اعمالي جاري ساخته است كه ضرر آن سحرها را دفع ميكند. البتّه بعضي از آثار سحر احتمالاً با طب هم دفع ميگردد.[6]
حكم مراجعه به رمالان و فالگيران
افراد رمّال و فالگير از دو حال خارج نيستند:
1ـ يا اينها صددرصد دروغ ميگويند و هيچ چيزي بلد نيستند و تنها ادعاهاي فراوان دارند و از ساده لوحي و اضطرار افراد استفاده ميكنند و از آنها پول فراوان ميگيرند و مطالب كذبي را به آنها ميگويند، پس اينها حتي جادو و سحر هم بلد نيستند و دادن مال به اين افراد دروغگو كاري عبث و حرام است و نتيجهاي هم در بر ندارد اكثر قريب به اتفاق رمالان و فالگيران از اين قسم هستند.
2ـ اگر رمال و فالگير واقعاً جادوگر هم باشد و بتواند از راه جادوگري ما را به مقصودمان برساند باز هم از نظر اسلام مراجعة به آنها ممنوع ميباشد چرا كه از نظر اسلام هيچ گاه هدف وسيله را توجيه نميكند و ما آزاد نيستيم به هر وسيله ولو با جادو به هدفمان برسيم. در روايت وارد شده است كه زني خدمت حضرت پيامبر (ص) آمد و عرض كرد يا رسول الله همسري دارم كه از من بدش ميآيد و من كاري كردهام (سحر و جادو) كه او را نسبت به خود مهربان سازم. حضرت پيامبر(ص) فرمودند: «واي بر تو دينت را تيره نمودي، و سه بار فرمود: «ملائكة بزرگوار بر تو لعنت ميكنند، پس فرمود: «ملائكة آسمان بر تو لعنت ميفرستند، ملائكة زمين بر تو لعنت ميفرستند.»[7]
حكم فقهي جادوگری:
حضرت علي (ع) ميفرمايد: «كسي كه سحر بياموزد، كم يا زياد، كافر شده است و رابطة او با خداوند به كلّي قطع ميشود.»[8]
براي اطلاعات بيشتر مراجعه كنيد به:
1ـ تفسير نمونه، ج 1، ص 369 تا 382.
2ـ تفسير نمونه، ج 6، ص 292.
3ـ تفسير نمونه، ج 13، ص 241 ـ 240.
4ـ ترجمه الميزان، ج 1، ص 368 ـ 350.
پی نوشت ها:
[1] - سورة اعراف، آية 116.
[2] - دو فرشته كه خداوند براي تعليم مردم فرستاد ولي مردم از معلوماتي كه از آنها به دست آوردند سوء استفاده نمودند.
[3] - سورة بقره، آية 102.
[4] - نهج البلاغه، كلمات قصار، شمارة 400.
[5] - بحارالانوار، ج 10، ص 164، روايت 2، باب 13.
[6] - همان، ص 165.
[7] - ميزان الحكمه، ج 4، ص 410.
[8] - وسايل الشيعه، باب 25 از ابواب ما يكتب به، حديث 7.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}